سردار اسعد ، نامی که تهدید می شود اما تحدید نمی شود

بی شک علی قلی خان سردار اسعد بختیاری را باید آغازگر  جنبش مشروطیت و جمهوریت در خاورمیانه بزرگ دانست .

جنبشی که امروزه در  آسیا و خاورمیانه به نام دموکراسی ، مشروعیت بخش تداوم دولت ها و حکومت های آزدای خواه ست ، همه و همه مدیون و مرهون زحمات مردی است که امروز مجسمه او هم در خانه  و موطن خویش مورد بی حرمتی و بی مهری ست .

به گواه تاریخ، سردار اسعد بختیاری برای اینکه ایران را خانه خوبان کند رنج پیمودن سه قاره جهان را به جان و دل خرید و با انسجام ایل بختیاری ، اقوام خوزستان ، چهارمحال بختیاری و ایلات ایران ، جنبش مشروطه را بنا نهاد.

مرد مجاهدی  که تمام عمر خود را در راه مجاهدت و آزادی این سرزمین گام برداشت تا برای آیندگان  نشان به نشان ، نشانه کند که برای آزادی این آب و خاک و برای  آزادی ملت ایران ، راحتی زندگی  را گذاشت و گذشت ، تا گذشت  زمان هیچ خللی در دوست داشتن او نسبت به مام آب و خاک  به جای نگذارد .

مردی که نه تاریخ و جغرافیا ، نه زمان و مکان، نه جاهلان و  جاعلان و نه تابش خورشید و  وزش باد کاخ آزادی خواهی و مهین دوستی او  را دستخوش فرسایش فراموشی نخواهد کرد.

مفاخر ملی و محلی هر ملتی نشانگر روح اقتدار و اعتبار آن ملت اند.

نام مردان حماسه آفرین و تاریخ سازی همچون سردار اسعد هرگز به ضرورت زمان تن به محدودیت مکان نخواهد داد.

گرچه این اتفاق نامیمون در منطقه جونقان بوقوع پیوست،اما هزاران بختیاری عاشق سردار  را در سراسر دنیا  نگران کرد. .‍‌‌و خیل هواداران او را وادار به واکنش در مقابل این کنش مغرضانه کرد.

این امر نشان از این واقعیت تاریخی دارد که ملت ها زنده اند و از مفاخر خود هواداری خواهند کرد.

گرچه این اقدام را نباید مختص دو یا چند نفر نادان و عوام دانست بلکه باید یک تفکر تقابلی و  قالبی خطرناک دانست که امنیت ملی ما را ،اتحاد  و انسجام  کشور ما را با چالشی جدی مواجه خواهد کرد.. 

همه ما باید هوشیار و بیدار باشیم که در این موقعیت زمانی

بیش از هر زمان دیگری  نیارمند به وحدت و یکدلی هستیم.

ضمن حفظ خونسردی و با تکیه بر خرد و عقلانیت  و رعایت مر  قانون  این چالش بوجود آمده را می توان با شهامت و درایت  به یک فرصت دائمی تبدیل کرد.

شوراها و شهرداری ها ، میراث فرهنگی  ، سازمان های مردم نهاد و ...  با نام گذاری اماکن ، خیابان ها و فلکه به نام پدر مشروطیت و نصب تندیس او برای همیشه این سردار ملی را  همانند شهید علیمردان خان  از  انزوای تنگ تاریخی در بیاوریم .

و مصداق سریال سرزمین کهن

"عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد" .

و تاریخ را به قرینه ی واقعیتش تفسیر کنیم سپس قضاوت را به آیندگان بسپاریم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خدادادی

استقلال خوزستان، افتخاری دیگر

افتخار آفرینی فرزندان خوزستان موجی از شور و شادی را  برای استان همیشه سرافراز خوزستان  به ارمغان آورد.

همان جوانان  بی ادعا و بی آلایشی که کمتر مورد توجه قرار گرفته اند.

همان جوانانی ساده و صادقی که با کمترین امکانات ،  بیشترین افتخارات  را آفریدند.


تاریخ پر افتخار خوزستان سرشار از  رشادت جوانانی است که در تمام عرصه های تاریخی ، جوانانی تاریخ ساز  بودند.


در عرصه هایی همچون دفاع مقدس سرداران  بزرگی همچون بهنام محمدی الگوی جوانان است و اینک در میدان های ورزشی باز همین جوانان هستند که نام خوزستان را بر اوج قله افتخار بالا بردند.

این پیروزی بزرگ را به مردم شریف خوزستان ،جامعه ورزشی ، بازیکنان ، کادر فنی ، مربیان و مسئولین باشگاه استقلال خوزستان تبریک عرض می کنم.

موفقیت جوانان باشگاه استقلال نقطه ی عطفی ست  که در عرصه های مدیریت ، برنامه ریزی و تصمیم گیری توانمندی جوانان خوزستان   مورد فراموشی و بی مهری قرار نگیرد.

مالک خدادادی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدادادی

معلم یک واژه نیست، یک مفهوم است

معلم یک واژه نیست، یک اصطلاح و  لغت نیست.

معلمی یه مفهوم است، مفهومی که ریشه و خاستگاه آن از فهم می آید.

رسالت همه ی پیامبران، معلمان و مصلحان بشری آگاهی بخشی به جامعه بشری بوده تا شاید به یمن فضیلت فهم و آگاهی، جامعه به رفاه و آرمان اتوپیایی برسد و از این رهگذر بشریت به سرمنزل مقصود رهنون شود.

آگاهی بخشی همان وظیفه خطیری ست که ایجاد فهماندن می کند.

تولید فکر ، فهم و دانش، آرزوی دیرینه همه ی معلمان، مربیان، منادیان، پیامبران و پیام آوران روشنایی و نور،  در طول تونل تاریک تاریخ  بوده است.

پیامبران همان مربیان بزرگی بودند

که برای مبارزه با جهل و خرافات قبام کردند .

سلاح و صلاح آنان در این مبارزه نابرابر ایجاد فهم و دانایی بود .

روشنگری، فهماندن و فرایندفکر  غایت کار هر  مربی و معلمی هست.

ارسطو در جایی در توصیف خداوند بیان کرده است "خداوند فکر فکر است" .

ارسطو چه زیبا توصیف می کند خالق را . همان توصیفی که معلم به ضرورت کار خویش در صدد آموزش آن است. " فکر کردن "

و بی جهت نیست که ارسطو را معلم اول می نامند، نام زیبا و با مسمایی که برازنده ارسطو بود.

هر چند که در گذر کهن روزگار سقراط را هم نباید فراموش کرد.

کسی که مدام از  درد فهماندن رنج می برد و ترجیع بند سخنانش این بود که می گفت "من خرمگس فکری جوانان شهر آتن هستم" . و رسالتش را بیداری فکری جوانان آتن می دانست که افکارشان تدخیر شده بودند. و سرانجام این معلم مکتب ارسطو در راه بیداری افکار جمود شده جوانان جامعه و جهد جهالت به اعدام محکوم شد.

تولید فکر و دانش مرغوب ترین کالای جهان مدرن و  پست مدرن امروزی ست که کیفیت آن بستگی به عنصر فهم جامعه دارد.

دنیای سیاست نیز شبیه بازار تجارت جهانی است .

هر کسی کالای با کیفیت تر و مناسب تری تولید کند که همگام با تغییرات جهانی و هماهنگ با نیازهای مردم باشد سود بیشتری خواهد برد و موفق تر است.

هر چه عرضه ی بازار سیاست ، مردم پسندتر باشد تقاضا نیز بیشتر خواهد شد.

بنابراین هرکس چشمم را به روی تغییرات دنیای پیرامونی بست و در مقابل تحولات منفعل گشت با چالش های عدیده ای مواجهه خواهد شد.

و بازارش کساد خواهدشد و روزی باید کرکره دکان سیاستش را پایین بکشد. و درب مغازه بنویسد تعطیل است.

اما پیامبران خود را نه یک قدیس بلکه یک معلم می دانستند.

مصلحان تاریخ همچون سقراط، ارسطو  فارابی، ابوعلی سینا و سهروردی  نیز خود را یک مربی و آگاه گر می نامیدند.

اجتماع ، زمانی به یک جامعه پیشرفته و پیشرو تبدیل خواهد شد

که قداست و منزلت معلم معلوم  و محفوظ باشد.

و معلم دغدغه ای جز روشنگری و آگاهی بخشی نداشته باشد.

"  من معلم هستم.

درد فهمیدن و فهماندن و مفهوم شدن  همگی مال من است ".

و این درد را به هزار درمان ندهم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدادادی

فقر پوشش گیاهی کوه ها و خشم خروشان آب ها


نعمت باران های بی نظیر  اخیر خوزستان که به نقمت بزرگی تبدیل شده است ، شاید علامت سوال بزرگی باشد برای کسانی که از منظر علمی و کارشناسی علت این پدیده را کنجکاوی می کنند.

دهه هفتاد که دانشجو کارشناسی بودم ، روزی با استاد  زمین شناسی

برای دیدن سد دز به آن محل رفتیم .

استاد به شوخی می گفت که روزی گله های بزی که در حوزه آبریز سد دز مشغول چرا هستند  سد دز را ویران می کنند.

اگر حرف آن استاد زمین شناسی را یک طنز تلخ علمی بدانیم

بایستی اعتراف  کنیم  که تا حدودی  درست گفته اند.

هرچند  علت  سیلاب های اخیر رودخانه پر آب دز بخوبی بیان نشده و یا از دیدگاه علمی مورد واکاوی قرار نگرفته است.

اما باید اشاره نمود که  بارش های سیل آسا و رودخانه های طغیان گر ، خاصیت طبیعی طبیعت زاگرس است ، که در دهه های پیشین همیشه اتفاق افتاده است.

لذا دو عامل اساسی که بتدریج در استان خوزستان و سد دز ، فرصت باران را به تهدید سیل تبدیل کرده است عبارتند از :

1 _ انباشت بیش از 30 درصد حجم پشت سد دز بوسیله رسوبات

2_ فقیر شدن شدید حوزه آبریز سد دز از پوشش های گیاهی.

متاسفانه در سالیان اخیر به علت غافل شدن از محیط زیست و طبیعت ، صدمات جبران ناپذیری بر پیکره نحیف طبیعت وارد شده است که هرگز التیام نخواهد شد.

چرای بیش از حد دام ها ، تعداد غیر مجاز واحدهای دامی در مراتع ،  ورود  نابهنگام دام ها در مراتع ، اجرا نشدن طرح های مهم آبخیز داری ، ساخت و ساز های نامتناسب با طبیعت ، ورود بی رویه ماشین آلات راه سازی و سد سازی و کشاورزی  ، گرد و غباری آلوده سالیان اخیر  ، گرم شدن هوا ، استفاده از چوب به جای سوخت  ، رها شدن زباله ها در طبیعت ، بارش باران های اسیدی و ده ها عامل ناگفته دیگر باعث از بین رفتن درختان ، درختچه ها و پوشش گیاهی منطقه زاگرس  و سست شدن بافت خاک منطفه شده است .

از یک طرف با از بین رفتن پوشش گیاهی در این منطقه خطر جاری شدن سیل ،  شتابی فراینده پیدا کرده است ، (زیرا که ریشه هر درخت حدود 500 لیتر آب و ریشه هر درختچه حدود 200 لیتر آب را اطراف خود نگه می دارد ).

 

و از طرف دیگر فرسایش شدید خاک بعلت از بین رفتن پوشش  گیاهی باعث انباشت آبرفت های فراوان در پشت سد شده است .

در واقع با افرایش آبرفت ها در پشت سد از گنجایش حجم سد کاسته شده است.

 ظرفیت سد پایین آمده است  و سد تحمل بارش های سنگین را از دست داده است.

هرچند  تعلل در باز نمودن دریچه های اصلی  سد را نباید فراموش کرد .

همیشه تصور می شود که سدها ساخته شده بر روی رودخانه ها برای تولید جریان برق است .

شاید این تصور تا حدودی درست باشد اما هدف از ساختن سدها موارد مهمی دیگر را نیز شامل می شود.

مهار سیلاب ها ، تامین آب بخش کشاورزی ، کنترل آمپراژ  شبکه سراسری  برق کشور را  نیز شامل می شود .

و این چنین می شود سدی که برای مهار سیلاب ساخته می شود خود عامل سیلابی ویرانگر است .

29 فروردین 1395 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدادادی

چالش ها و چشم اندازهای طرح استانی شدن انتخابات


بی شک فرایند استانی شدن انتخابات می توانست 
نقطه عطفی باشد در مسیر بالندگی و شکوفایی روند مردم سالاری دینی.
اما به علت مهیا نبودن زیر ساخت های این طرح ، اجرایی شدن آن با مشکلات و موانع متعددی مواجهه خواهد شد.

در این راستا استانی شدن انتخابات دارای محاسن کم و معایب متفاوت و متعددی هست که به صورت مختصر بیان می شود.

چالش ها
1- طرح های انتخاباتی که توسط نمایندگان در سال های آخر دوره نمایندگی شان به صورت شتابزده و بدون تحقیقات جامع و کار کارشناسی تصویب می شود دارای اشکالات عمده و به سود طیف خاصی منجر خواهد شد که مصداق آن درمجلس هشتم بوقوع پیوست.

الف _ دارا بودن مدرک کارشناسی ارشد برای کاندیدای رقیب ، و حذف طیف وسیعی از مدعیان جدی.
ب _ تصویب قانون کسب حداقل آرا از یک سوم به یک چهارم و ورود طیف وسیعی از نمایندگان با رای شکننده در بهارستان.

2- این طرح بزرگ و سرنوشت ساز جهت اجرا ،فاقد آماده بودن بسترهای سیاسی و اجتماعی و اجرایی لازم در جامعه هست.

3- طرح استانی شدن بر خلاف نظر عاملان و آمران آن چرخه عظیم پول های کثیف را در جامعه به حرکت در خواهد آورد.
4- ارتباط مردم با نمایندگان به حداقل و از همین روندی که هم هست ، کمتر می شود.
5- بعضی از حوزه ها فاقد نماینده می شوند و در این بازی نابرابر سرشان بی کلاه می ماند.
6- افراد نخبه که قدرت مالی کمتر و تریبون کوتاه تری دارند برای همیشه از این گردونه رقابت حذف خواهند شد.
7- نمایندگی مدام العمر می شود و این طرح آغاز یک دوره نخبه سالاری و پایان یه عمر نخبه پروری ست.
8- منازعات و مناقشات از سطح طایفه گری به سطح قوم گرایی ارتقا پیدا می کند.
یعنی اگر قبلا رقابت در شهرستانی بین دو یا چند طایفه بود. الان این صف آرایی بین اقوام بزرگ استان ها در حال رخ دادن هست.

9- نمایندگان چندان به مطالبات شهرستان ها پاسخگو نیستند.
و نسبت به خواسته های مردم حوزه کم اهمیت می شوند.
به خصوص اگر از آن شهرستان رای کمی آورده باشند.
چون به جای کمبود رای در حوزه خودشان، از شهرستان های دیگر جبران می کنند و تفکر مطالبه گری را ندارند.

10- توجه نمایندگان متوجه مرکز استان می شود و مناطق کمتر توسعه یافته حاشیه استان ها ، کمتر مورد توجه قرار می گیرندو بیشتر مورد غفلت قرار می گیرد.
11- قدرت تشخیص و تمییز مردم جهت انتخاب اصلح و اصلح ها ، در مدت کوتاه یک هفته انتخابات، کاری بس دشوار و سخت است.

12- فرایند برگزاری انتخابات ، شمارش آرا و نظارت بر آن پیچیده و سخت می شود.
13- این طرح باعث کاهش مشارکت حداکثری و برخلاف اصول قانون اساسی ست.
14- در کل فلسفه نمایندگی را کم رنگ جلوه می دهد.
15_ این طرح نه تنها کمکی به رفع مشکلات مردم و استان نمی کند بلکه یک گام به پیش و چند گام به پس است.

چشم اندازها

کاش نمایندگان کمکی به بسط و توسعه احزاب فراگیر و آماده کردن بستر کارکرد خانه احزاب و دامنه تشکل ها می کردند
کاش نمایندگان کمکی به تشکیل بیشتر تشکل ها ، سازمان های مردم نهاد و نهادهای فرهنگی مردم محور می کردند ..
کاش نمایندگان چاره ای برای مکانیزاسیون کردن فرایند رای گیری و شمارش ارا و نظارت بهتر بر انتخابات می کردند.

کاش نمایندگان حامی این طرح به جای طرح چنین طرح هایی ، دوره نمایندگی را محدود و از بی نهایت به حداکثر دو دوره 4 ساله تبدیل می کردند.
همانند 8 سال دوره ریاست جمهوری.
کاش نمایندگان مجلس راه هکاری برای مقابله با پول های کثیف و دلالان خداناباور که نتیجه انتخابات را تغییر می دهند ، می اندیشیدند.

اما نمایندگان طراح این طرح متاسفانه به جای حل مساله ، کمر همت به پاک کردن صورت مساله بستند.
در پایان
از مجلس محترم تشخیص مصلحت نظام انتظار می رود
که با توجه به منافع و مصالح 
نظام مقدس جمهوری اسلامی تا فراهم نشدن زمینه و بستر این طرح بزرگ ملی، همچون شورای نگهبان ، از این پیچ تاریخی سرنوشت ساز سربلند بیرون آید،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدادادی

ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺑﺮ ﻋﻠﻞ ﺳﻘﻮﻁ ﺗﯿﻢ ﻧﻔت مسجدسلیمان

ﻋﻠﻞ ﻭ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻧﺎﮐﺎﻣﯽ ﻭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻧﮕﺮﻓﺘﻦ ﺗﯿﻢ ﻧﻔﺖ ﻣﺴﺠﺪﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﻪ تقسیم ﺑﻨﺪﯼ ﻧﻤﻮﺩ.
ﺍﻟﻒ – ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺩﺭﻭﻥ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﯽ ﯾﺎ ﺿﻌﻒ ﻫﺎ
ﺏ – ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺑﺮﻭﻥ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﯽ ﯾﺎ ﺗﻬﺪﯾﺪﻫﺎ
ﺍﻟﻒ ، ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺩﺭﻭﻥ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﯽ ﯾﺎ ﺿﻌﻒ ﻫﺎ
-۱ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﺯﯾﺮ ﺳﺎﺧﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻭﺭﺯﺷﯽ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺎﺯﯼ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩ، ﻫﺘﻞ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻭ ﻏﯿﺮﻩ
-۲ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﮐﺎﺩﺭ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﻭ ﻓﻨﯽ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪ ﻭ ﻣﺘﻔﻨﻦ ﺍﺯ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﻣﺴﺎﺑﻘﺎﺕ
-۳ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﺷﺪﯾﺪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺎﻟﯽ ﻭ ﭘﻮﻟﯽ چنانچﻪ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺷﻮﺍﻫﺪ ﮔﺎﻫﯽ ﺗﯿﻢ ﭘﻮﻝ ﺗﻬﯿﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﯿﺎﺯ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ
-۴ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﻣﻨﻈﻢ ﻭ ﻣﺪﻭﻥ، ﺟﻬﺖ ﺗﺪﺍﺭﮐﺎﺕ ﻭ ﺗﻤﺮﯾﻨﺎﺕ
-۵ ﺿﻌﻒ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎﺯﯾﮑﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻭ ﭘﺴﺖ ﻣﻬﻢ ﻭ ﮐﻠﯿﺪﯼ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﻟﯿﮓ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﭼﻨﺪ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﻨﺪ
۶ – ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﻣﺸﺎﻭﺭ ﺑﺎ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻭ ﺣﺮﻓﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﯿﻢ

ﺏ – ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺑﺮﻭﻥ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﯽ ﯾﺎ ﺗﻬﺪﯾﺪﻫﺎ
-۱ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻻﺯﻡ ﻭ ﮐﺎﻓﯽ ﺩﺭ ﻟﯿﮓ ﺑﺮﺗﺮ
-۲ ﻋﺪﻡ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻗﺎﻃﻊ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺒﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻭﺯﺍﺭﺕ
-۳ ﻋﺪﻡ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻣﺴﻮﻟﯿﻦ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻧﯽ ، ﺍﺳﺘﺎﻧﯽ ﻭ ﮐﺸﻮﺭﯼ
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺸﺎﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ
۴ – ﻧﺒﻮﺩ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﺎﻓﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﺘﻨﻔﺬ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬﺍﺭ
۵ – ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﻫﻮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺮﻓﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯾﮑﻪ ﺗﯿﻢ ﯾﮏ ﯾﺎ ﺩﻭ ﺑﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻤﺎﺷﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ
-۶ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﺍﺳﭙﺎﻧﺴﺮ ﯾﺎ ﻋﺪﻡ ﺭﻏﺒﺖ ﺍﺳﭙﺎﻧﺴﺮﻫﺎﯼ ﻣﺎﻟﯽ
ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻭ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﺘﻌﺪﺩ ﻭ ﻣﺘﮑﺜﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ تاریخی ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺍﻟﺘﯿﺎﻣﯽ ﺑﺮ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻫﺎ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﻭﺩ .
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﺍﺋﻤﯽ ﺑﻪ ﺣﺴﺮﺕ ﻫﺎﯼ ﻋﺪﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﺠﯿﺐ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺹ ﺣﻮﺯﻩ ﻣﺴﺠﺪﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺷﻮﺩ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدادادی