معلم یک واژه نیست، یک اصطلاح و لغت نیست.
معلمی یه مفهوم است، مفهومی که ریشه و خاستگاه آن از فهم می آید.
رسالت همه ی پیامبران، معلمان و مصلحان بشری آگاهی بخشی به جامعه بشری بوده تا شاید به یمن فضیلت فهم و آگاهی، جامعه به رفاه و آرمان اتوپیایی برسد و از این رهگذر بشریت به سرمنزل مقصود رهنون شود.
آگاهی بخشی همان وظیفه خطیری ست که ایجاد فهماندن می کند.
تولید فکر ، فهم و دانش، آرزوی دیرینه همه ی معلمان، مربیان، منادیان، پیامبران و پیام آوران روشنایی و نور، در طول تونل تاریک تاریخ بوده است.
پیامبران همان مربیان بزرگی بودند
که برای مبارزه با جهل و خرافات قبام کردند .
سلاح و صلاح آنان در این مبارزه نابرابر ایجاد فهم و دانایی بود .
روشنگری، فهماندن و فرایندفکر غایت کار هر مربی و معلمی هست.
ارسطو در جایی در توصیف خداوند بیان کرده است "خداوند فکر فکر است" .
ارسطو چه زیبا توصیف می کند خالق را . همان توصیفی که معلم به ضرورت کار خویش در صدد آموزش آن است. " فکر کردن "
و بی جهت نیست که ارسطو را معلم اول می نامند، نام زیبا و با مسمایی که برازنده ارسطو بود.
هر چند که در گذر کهن روزگار سقراط را هم نباید فراموش کرد.
کسی که مدام از درد فهماندن رنج می برد و ترجیع بند سخنانش این بود که می گفت "من خرمگس فکری جوانان شهر آتن هستم" . و رسالتش را بیداری فکری جوانان آتن می دانست که افکارشان تدخیر شده بودند. و سرانجام این معلم مکتب ارسطو در راه بیداری افکار جمود شده جوانان جامعه و جهد جهالت به اعدام محکوم شد.
تولید فکر و دانش مرغوب ترین کالای جهان مدرن و پست مدرن امروزی ست که کیفیت آن بستگی به عنصر فهم جامعه دارد.
دنیای سیاست نیز شبیه بازار تجارت جهانی است .
هر کسی کالای با کیفیت تر و مناسب تری تولید کند که همگام با تغییرات جهانی و هماهنگ با نیازهای مردم باشد سود بیشتری خواهد برد و موفق تر است.
هر چه عرضه ی بازار سیاست ، مردم پسندتر باشد تقاضا نیز بیشتر خواهد شد.
بنابراین هرکس چشمم را به روی تغییرات دنیای پیرامونی بست و در مقابل تحولات منفعل گشت با چالش های عدیده ای مواجهه خواهد شد.
و بازارش کساد خواهدشد و روزی باید کرکره دکان سیاستش را پایین بکشد. و درب مغازه بنویسد تعطیل است.
اما پیامبران خود را نه یک قدیس بلکه یک معلم می دانستند.
مصلحان تاریخ همچون سقراط، ارسطو فارابی، ابوعلی سینا و سهروردی نیز خود را یک مربی و آگاه گر می نامیدند.
اجتماع ، زمانی به یک جامعه پیشرفته و پیشرو تبدیل خواهد شد
که قداست و منزلت معلم معلوم و محفوظ باشد.
و معلم دغدغه ای جز روشنگری و آگاهی بخشی نداشته باشد.
" من معلم هستم.
درد فهمیدن و فهماندن و مفهوم شدن همگی مال من است ".
و این درد را به هزار درمان ندهم.